برسان سلام یاران ــــــ



برگشت به صفحه اصلی ـ

از ۳۰ خرداد تا ۳۰ ژوئن

از ۳۰ خرداد تا ۳۰ ژوئن



"صدیقه مجاوری"مشعل فروزان انسانی



درست ۲۷ سال قبل یعنی روز چهارم تیرماه ۱۳۵۹ خمینی دجال در برابر اعتراضات وسیع و گسترش یابنده سیاسی-اجتماعی که بر علیه پدیده شوم چماق و چماقداری برانگیخته شده بود، بناچار و برای مهار اوضاع، علنآ وارد صحنه شد و در سخنرانی معروفش از دارالخلافه جماران، حکم کذایی منافقین بدتر از کفارند را صادر کرد

از همین نقطه موج جدید و شدیدتری از سرکوب و چماقداری سراسر کشور را فرا گرفت و افراد و جریانات آزادیخواه و مترقی و بخصوص مراکز، دفاتر و طیف اجتماعی مجاهدین خلق آماج حمله اوباشان و باندهای سیاه حزب الله وافع شدند.

البته پیشتر حرکات اعتراضی مردم در کردستان و گنبد و خوزستان... سرکوب خونین شده بود؛ دانشگاهها و مدارس عالی کشور با توطئه "انقلاب فرهنگی" به خاک و خون کشیده شده و تعطیل گردیده بود؛ و روزنامه ها و جراید رسمی مستقل و مخالف تعطیل و یا مصادره شده بودند.

ولی در این میان میتینگ بزرگ مجاهدین در استادیوم امجدیه تهران و پیامدهای بعدی آن، آرایش و تعادل سیاسی روز را به نفع مردم بهم زده بود و در فضای بشدت ضد ارتجاعی ناشی از آن، چماقداران رژیم بطور مقطعی عقب رانده شده بودند... حالا خمینی خودش رسمآ وارد گود شده بود تا با تهدید و تکفیر و البته به ضرب چماق و "ژ-ث"، نیروی اصلی اپوزیسیون را در پایتخت هم کارش را یکسره کند.

جوّ اختناق روز بروز سنگین تر میشد و اضافه شدن پارامتر "جنگ با عراق"، بر شدت و شتاب خفقان افزوده بود، تا جائیکه در خرداد ۶۰ صدای پای هیولای فاشیسم از هر سوی بگوش میرسید و سایه سنگین دیو کریه ارتجاع در هر کوی و برزنی رخ می نمود.

تظاهرات عظیم ۳۰ خرداد در واقع پاسخ تاریخی نسل انقلاب بود به توطئه سربریدن یک انقلاب؛ یک "نه" بزرگ بود به ارتجاع، و دفاع شجاعانه و متحدانه یک خلق بود از آزادی. در بزنگاه تاریخی ۳۰ خرداد در شرایطی که آخرین روزنه های تنفس سالم سیاسی جامعه مسدود میشد، نیروهای تشکیلاتی مجاهدین با بسیج اقشار مختلف جامعه، خالق یک حرکت عظیم و تاریخی شدند و انقلاب نوین مردم ایران را از یک سرفصل خطیر عبور دادند.
در آن تظاهرات بزرگ اقشار گوناگون اجتماعی و افراد و جریانات مترقی سیاسی حول شعار "آزادی" شرکت داشتند و دوشادوش میلیشیای مجاهدین برای دفاع از ارزشهای دمکراتیک و اعتراض به ارتجاع حاکم، در برابر پاسداران سیاهی و تباهی، سینه سپر کردند... هرچند که خروش شان در صفیر گلوله ها و رگبار تیربار دشمنان آزادی، ناجوانمردانه به خون نشست... و از شبانگاه همان روز به بعد چه بسیار سرها و سروها که بر دار شدند و یا بر خاک افتادند.

نگاهی دوباره به آن دوران یاداور این حقیقت است که دشمن غدّار ضمن اینکه "منافقین" را دسته دسته از دم تیغ گذراند به "کفار" هم رحم نکرد و حتی مخالفین قانونی! خود را هم بی نصیب نگذاشت. در جریان قتل عام هولناک زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ نیز، بطور مقدم خیل زندانیان مجاهد خلق را روانه قتلگاه کرد و در قدم بعد به سراغ زندانیان غیرمجاهد رفت و دوستان مارکسیست از گروههای مختلف را دست چین و سر به دار کرد.

از وقتی هم که این رژیم پلید طی دهه اخیر به مدد شبکه لابی عناصر خودفروش وطنی! و حمایت برخی محافل استعماری و البته پمپاژ دلارهای نفتی، پایش به حیطه ایرانیان تبعیدی و حریم اپوزیسیون خارج از کشور باز شده است همین سیاست مزورانه را در قالب یک توطئه مشترک ارتجاعی-استعماری پیش میبرد. بی دلیل نیست که از میان گروههای مختلف اپوزیسیون سرنگونی طلب (اعم از مسلمان، مارکسیست، ملی، کرد، بلوچ ... صرفنظر از تفاوتهای کمی و کیفی شان) که بیشترشان هم بطور نظری و حتی بطور عملی معتقد به "مقاومت قهرآمیز" در مقابل رژیم بوده اند، بناگاه نام "مجاهدین خلق" در لیست سیاه تروریستی میرود، قرارگاههایشان در مناطق مرزی مورد حمله موشکی یا بمباران متمرکز هوایی قرار میگیرد و حتی دفاتر سیاسی شان در اروپا و بطور خاص در فرانسه مورد لشکرکشی بی سابقه واقع میشود.

تجربه خونبار پشت سر به ما میاموزد که ملاهای مکار اگر بتوانند از سد "منافقین بدتر از کفار" عبور کنند در همین خارج از کشور هم هیچ فرد و جریان جدی اپوزیسیون را از "مهرورزی" آخوندی بی نصیب نخواهند گذاشت.

همایش ۳۰ ژوئن امسال در پاریس میتواند نمایشی از "جبهه همبستگی ملی" بر پایه اتحاد عمل نیروهای متنوع اپوزیسیون سرنگونی طلب بر علیه فاشیسم مذهبی و طرح ارتجاعی-استعماری سربریدن مقاومت خلق باشد. نباید فراموش کرد که اعتراض به ظلم ناروایی که به مجاهدین شده و حقی که از آنان ضایع شده است (علیرغم هر انتقادی که وجود داشته باشد)، در واقع دفاع از منشور جهانی حقوق بشر و اصول و ارزشهای دمکراتیک است. و بالاتر از همه مبین پایبندی و التزام خود ماست به همان پرنسیبهایی که به آن میبالیم.

اگر ۳۰ خرداد سند افتخار یک نسل در پیشگاه تاریخ است چرا که تسلیم نشد و متحد و یکپارچه "نه" تاریخی اش را برای نسلهای بعد به ثبت رساند، شرایط خطیر فعلی و درد و رنج استخوان سوز مردم اسیر میهنمان، ضرورت یک اتحاد عمل سیاسی و همایش همبستگی را بیش از پیش طلب میکند.

لازم است در همین جا یادی کنم از همبند عزیزم "صدیقه مجاوری" که چهار سال پیش در همین ایام، پروانه وار و بی پروا سوخت تا به تبانی "ملا – توتال" با تمام وجود بگوید: نه
"صدیقه" سمبلی از یک نسل بود که در انقلاب ۵۷ به بلوغ سیاسی-اجتماعی رسید؛ در مرحله مبارزه سیاسی و مسالمت آمیز در زیر چماق و سرکوب فقط افشا کرد؛ در ۳۰ خرداد ۶۰ ایستاد و اعتراض کرد؛ بدنبال آن در زندانهای رژیم با بدنی رنجور در برابر انواع شکنجه ها سالها مقاومت کرد و تسلیم نشد؛ بعد به صف مقدم نبرد آزادیبخش پیوست و بر دشمن ضد بشری آتش گشود؛ و سرانجام در پاریس در اوج فتنه و توطئه، آتش به خرمن وجود خویش کشید تا هم افشا کند، هم اعتراض کند، و هم تا فراسوی طاقت انسان مقاومت کند.
یادش تا ابد گرامی باد

مینا انتظاری

--------------------------------------------------------------------------------------

No comments:

About Me

Blog Archive