برسان سلام یاران ــــــ



برگشت به صفحه اصلی ـ

جیران با چشمانی همچون آهو

جیران با چشمانی همچون آهو

او را قبل از دستگیری هم میشناختم... دختری بود چابک، تر و فِرز و با نشاط در بخش دانش آموزی شرق تهران... اواخر تابستان ۱۳۶۰ در رابطه با مجاهدین خلق دستگیر شد. ۱۸ ساله بود و دانش آموز سال آخر دبیرستان. نامش "فاطمه پولچی" بود ولی بچه ها در زندان "جیران" صدایش میکردند و چقدر هم این اسم بهش میامد.ـ ـ"جیران"ـ به زبان ترکی یعنی آهو و چشمان او نیز واقعآ به قشنگی و معصومیت آهو بود.ـ

مدتها شکنجه میشد به طوریکه بخشی از پوست و گوشت کف پاهایش بر اثر ضربات کابل از بین رفت و بدنبال آن دچار عفونت شدید شد تا جائیکه مجبور شدند پاهای او را در بهداری اوین جراحی کنند و قسمتی از پوست ران او را به کف پاهاش پیوند بزنند... ماهها زیر حکم اعدام بود تا نهایتآ در یک قدمی مرگ به ۱۵ سال حبس محکوم شد.ـ

در اثر شکنجه های متعدد و فشارهای زندان و شرایط زیستی وخیم وغیر انسانی بندها، مدتی بعد دچار یک نوع بیماری نادر و صعب العلاج رماتیسمی شد که بطور مزمن و پیش رونده ایی توان او را تحلیل میبرد و رمق او را میگرفت و بایستی هرچه زودتر تحت معالجات تخصصی و اساسی قرار میگرفت ولی هیهات...ـ

حدود سال ۶۴ که با او در بند ۴ قزلحصار همبند شدم به لحاظ جسمی خیلی ضعیف و نحیف شده بود طوریکه حتی قادر به انجام کارهای شخصی و روزانه خود نیز نبود. هرروزصبح قبل از شروع کارهای روزانه ام به سلول جیران میرفتم و هرکاری داشت کمکش میکردم و از او میخواستم که بیشتر استراحت کند... بطور مرتب در فواصلی از روز در کنار تختش می نشستم و برایش روزنامه می خواندم ولی هنوز چند دقیقه نگذشته بود که از حال میرفت و خوابش میبرد و چقدر معصومانه...، با بغض از سلولش بیرون میامدم، چاره ایی نبود، کار دیگری از دستمان بر نمیامد... مثل شمع در جلوی چشمانمان در حال ذوب شدن بود...ـ

مسئولین بیرحم دادستانی و زندان آنقدر جیران را در حبس نگه داشتند که بیماریش به مرحله حاد و بحرانی رسید وبعد برای اینکه از بار مسئولیت بلایی که به سرش آورده بودند شانه خالی کنند او را نهایتآ از بند رها کردند. علیرغم بیماری مزمن و حادی که داشت چند مدتی نیز در بیرون از زندان درگیر مسئولیتها و مشکلات زندگی فردی و خانوادگیش بود، تا اینکه در اسفندماه سال ۶۶ خبر درگذشت ناگوار او را در اثر بیماریهای ناشی از شکنجه، در زندان شنیدیم... وقتی خبر از دست رفتن ـ"جیران" به بچه های بند رسید سکوت تلخی همه را فراگرفت.ـ

جیران یکی دیگر از قربانیان مظلوم کفتاران عمامه بسر حاکم بر ایران بود که در سکوتی غریبانه چشم از جهان فرو بست و به خواب ابدی فرو رفت... برادر دلیرش ـ"محمود پولچی" نیز گلی از گلهای به غارت رفتۀ قتل عام تابستان ۶۷ بود که سر به دار و جاودانه شد... یاد همگیشان گرامی و بخیر باد.ـ

مینا انتظاری
mina.entezari@yahoo.com





---------------------------------------------------------------------------------------------

No comments:

About Me

Blog Archive