شیرزن آذری و مام محبت و مهربانی
(در سوگ مادر یحیوی عزیز)
مادر یحیوی، مادری از تبار عشق و آزادی، سمبل شجاعت و فداکاری، با آن چهره
زیبا و شخصیت والا از میان ما پرکشید و رفت...
از فردای به قدرت رسیدن آخوندهای فرصت طلب و فرومایه، مادر یحیوی این شیرزن
آذری، پا بپای پسران دلاورش و با تمام امکانات زندگیش در مقابل خمینی پلید ایستاد و
مبارزه کرد. خانه و کاشانه اش کانون روشنگری و مقاومت علیه ملایان شد، شجاعانه افشا
کرد، رسوا کرد... و در همین راه بود که در سال ۱۳۵۹ در مقابل چماقداران حزب
الله، خودش را سپر بلای پسرانش کرد و گلوله خورد... سال ۶۰ حاکم شرع خونخوار اردبیل غیابآ حکم تیرش را صادر کرد و آنگاه به همراه دیگر
فرزندان خردسالش سالها آواره دشت و جنگل و هر شهر و دیار غربتی در خاک وطن شد... در
همین فاصله سه پسر فرهیخته و فداکارش در راه آزادی میهن ستم زده و مردم ستم کشیده ایران برخاک افتادند و مادر در حسرت آخرین دیدارشان نیز سوخت... در غربت
تبعید و دور از وطن نیز لحظه ایی نبود که از یاد فرزندان ایران زمین غافل باشد و
همواره در کنار مجاهدین و مبارزین آزادیخواه بود.
مادر یحیوی عزیز
(سالیه گرمرودی)، مام مهربانی و محبت و سالارزن آزاده و فداکار، تا آخرین دم حیات
نیز در آرزوی آزادی ایران و دیدار مردم شهر و دیارش و بخصوص در رویای زیارت خاک
مزار فرزندان عزیزتر از جانش، مجاهدین جانفشان محمود و مسعود و مجید یحیوی بود...
و سرانجام شنبه شب یازدهم آذر ماه در پی یک بیماری جانکاه در حالیکه دیگر فرزندان
همچون گلش در کنارش بودند در سن ۷۸ سالگی، جان به جان آفرین تسلیم کرد و در قلوب همه عزیزان و
همه عاشقانش جاودانه شد.
و حالا مادر بعد از یک عمر رنج و تلاش، با آسایش و آرامش ابدی در سرایی سرمدی
در کنار فرزندان شهیدش موطن گزیده است و البته روح بلندش همچون همیشه حافظ و ناظر
دیگر عزیزانش در این جهان است.
فقدان جبران ناپذیر مادر یحیوی را به فرزندان با وفا و یادگاران عزیزش، به همه
دوستدارانش، به رزمندگان آزادی در اشرف و لیبرتی که همیشه بی تاب و دل نگران شان
بود، به مجاهدین خلق ایران و به همه مبارزین و آزادیخواهان ایران، صمیمانه تسلیت
میگوییم.
صبر بسیار بباید...
مینا انتظاری - فرخ حیدری
دسامبر 2012
-------------------------------------------------------------------------------------------------------
پانویس: